.0026.

بیا!
تا ترانه شادی از اندوه بخوانیم
بیا!
تا صراحت آن داس تلخ را به هلال ماهی نو تعبیر کنیم
و سرمای درون را به خنکای جرعه‌ای که
قمری‌های تابستان می‌نوشند
بیا!
تا از غوغای برگ و رنگ
از مَدٌ بزرگوار روح
که چون مِه بر زمین تن می‌کشاند
و چون آهی
- درین روشنای محدود-
بر حسرت ستاره
بر می‌کشد.
*
بیا
تا روشن‌تر از مشعل ایمانی
که چون خورشیدی
به اقلیم یغما و دریغ
می‌درخشد، ترانه‌ای بخوانیم
بیا!
تا شادمانه‌تر از اندوه
ترانه‌ای بخوانیم.