.0160.

تجربه‌ای در ترجمه برای خودم
من نه منم
از خوان رامون خیمه‌نِز

من نه من‌َم.
من دیگری‌َم
هم‌اویی که در کنارم گام بر می‌دارد و نمی‌بینمَ‌ش؛
هم‌اویی که گاه
برای دیدارش، تدبیرها می‌کنم؛
همانی‌که گاه
به فراموشیَ‌ش می‌سپارم؛
و زمانی‌که سخن می‌گویم،
شکیبا و آرام می‌ماند؛
و زمانی‌که نفرینَ‌ش می‌کنم،
به سخاوت می‌بخشد؛
و به‌گاهِ غیبتَ‌م،
به گام‌زدن ادامه می‌دهد؛
و بر جای می‌مانَد،

زمانی‌که بمیرم.




I am not I.
                   I am this one
walking beside me whom I do not see,
whom at times I manage to visit,
and whom at other times I forget;
who remains calm and silent while I talk,
and forgives, gently, when I hate,
who walks where I am not,
who will remain standing when I die.