.0198.


تجربه‌ای در ترجمه
همیشه از پابلو نرودا
برای +Reza mousavi 

رشکی نمی‌برم
بر آن‌چه پیش از من بوده است.

با انسانی پیش آی
بر روی شانه‌های خود،
با صدها انسان در انبوه گیسوانت،
با هزاران انسان در میان پستان‌ها و ران‌هایت
همچو رودی پیش آی
انباشته به غریقانی
که به دریایی خشمگین
با امواجی بی‌پایان
و به زمان
می‌پیوندند.

تمامی آنان را با خود همراه ساز
در جایی که انتظارت را می‌کشم
ما همیشه تنها خواهیم ماند
ما همیشه، من و تو خواهیم ماند؛
تنها بر ارض...
تا زندگی را آغاز کنیم.

Always
I am not jealous
of what came before me. 

Come with a man
on your shoulders,
come with a hundred men in your hair,
come with a thousand men between your breasts and your feet,
come like a river
full of drowned men
which flows down to the wild sea,
to the eternal surf, to Time! 

Bring them all
to where I am waiting for you;
we shall always be alone,
we shall always be you and I
alone on earth,
to start our life! 
Pablo Neruda