.0218.

تو بویِ زیتونی
بوی ازگیلِ نارسِ وحشی
بوی شور دریا
و نمک
بوی نان گرم و غذایی ساده
تو بویِ خون نریخته‌ی اسماعیل و اسحاقی
بر خنجر پدر
تو بویِ ایمان به زیستنی
در قاب پنجره‌ای که 
آسمانش به بوی کفر
حصر کرده است.

برای میم