.0223.

اگر میهن آدمی در دست جا می‌شد
آن‌را جایی در همین کُنج زوایای خشن می‌نهادم
و می‌رفتم
به دیاری که در آن
عشق
نام ساده‌ی رویدادی مکرر بود
و آسمان تکه‌ای از حضور نگاهت
که بر دل سنجاقکی گریزپای سنجاق شده بود
تا ابدالآباد
بر گیسوان آشفته‌ی جلبک‌های پسکرانه‌ای
پرسه می‌زد
و در غروبی ابدی
گم می‌شد.