آرام باش رفیق!
از این کسوف که بگذریم
تمام اشیا بر جای خویش میمانند
نامها و نشانیها
حسرت دیروز
و لبخند یک غریبه
چاشنی تند خردل
و پیراهن تمیزی که بر طناب تاب میخورد
و از اینها که بگذریم
این همان دم جاودانیست
که زندگی میماند
تا نگاه به نوری دیگر
خیره شود،
عادت کند،
و سرانجام بسته شود.