.0302.

شبْ‌غصه‌های ممتدِ جان
به شگفتیِ چِهرِ تو تاب می‌آورند.
طلوع کن!
بتاب!
ظُهر شو!
بگذار عشق‌م را
در صلات تو 
بخوانم.