آهسته میرویم در سایه
آهسته میرویم در باد
میایستیم در کنار پنجرهها
منتظر میمانیم در انتهای صف
مینشینیم بر لبهی تلخ یک بغض
کمی آنطرفتر نشستهاند
برخی افراد
برخی نامها
و میشنویم برخی زمزمهها را
آهسته میشکنیم در یاد
آهسته میشکنیم در نور
آهسته میشکنیم
در حنجره
و صدای زمزمهی ما را میشنوند
برخی افراد
برخی نامها