-
.0143.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 13:59
چه نکو اقبالی! به امانت بردن دلی به وقتِ عاشقی، و در یابی هنوز میتپد.
-
.0142.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 09:03
همان عاداتِ همیشهگی به وقتِ حالِ ساده: تو باشی و من باشم. چای باشد و بنوشیم. رسم باشد و بخندیم. راه باشد و برویم. دست باشد و بگیریم. :: همان عاداتِ همیشهگیِ زیبا تو باشی و من... به وقتِ شرطِ بعید
-
.0141.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 08:15
ای دوست زادگاهت کجاست؟ در قعر کدامین آبگیر نا ایمن در آشیان آشفته کدامین کرکس گرسنه بر چشمان نگران کدامین چلپاسه بر استوای کدامین درد ناشکیب؟ زادروزت بر دیوار کدامین غار نقش بسته است که اینک چهرهات را دیگر به یاد نمیآورم؟ تیر کدامین جنگاور قلبت را به سوفاری دیگر نقب زده است؟ بر بانگ کدامین محکوم منتشر شدهای که...
-
.0140.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 08:15
درونم تنها نیست اطلسی هست که بر نازُکایِ قلبش محنتِ این جهان را تا سرنوشت حمل میکند.
-
.0139.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 08:14
عشق، زن است؛ میپذیرد، میگوارد، و میزاید. عشق، زن است؛ بر میگزیند، بر میتابد، و میخندد. عشق، زن است.
-
.0138.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 08:13
وجود، غایت زمان است اندوهبار و زخمپذیر عشقی گمنام در رگِ گورهای تازه پر شتاب میدَوَد.
-
.0137.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 08:11
پنجره چشمِ آسمان است و هر میله مژهای که آسمان را هاشور میزند. این چشمانِ آبی به بانگِ صد بُغض بخواهد گریست؛ بگذار تا روزت فرا رسد.
-
.0136.
یکشنبه 30 مهرماه سال 1391 08:11
همهی عمر یک نَفَس بود که در فرصتِ قفس بشکوفید.
-
.0135.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:11
تو همْبغضِ سازی مغمومی که همنواختِ رگباری نا به هنگام مینوازد.
-
.0134.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:10
به مخموری باده اندیشه مکن. شراب را لاجرعه در کَش.
-
.0133.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:10
زیرکیِ اندوهگینی در جانت ریشه میکند. این ساقههای شادان را بر کدام انگشتِ خویش نشا کرده بودی؟
-
.0132.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:09
بگذار اضطراب نامِ دیگر آسمان باشد. تو در دلی خونین بالیدن آغاز کن!
-
.0131.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:09
توان کاهیدن در اندوه کاهیدن و شکیبا بودن. بر پرگار نشستن و نقطهی ناگریز را ناگزیر بودن. کاشانهی دل را به کوچی غریب رها کردن. و سرانجام به آسودگی گفتن: بحقِّ حُبٍّ رائعٍ..* *بهراستی که عشق شگفتیآفرین است.
-
.0130.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:08
واژه از پی اندوه زاده شد و درد از پی نوشْخند تو چنان باش که واژههایِ خندانت بر لبِ اندوه نشیند.
-
.0129.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:08
دوست داشتن بهانه است عصیانی تلخ بیقرارت میکند.
-
.0128.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:07
شاهین ترازو به سمتِ کسالتِ فرداست و تو اندوهبار امروز را چشم میبندی و میگویی بو گوزَللیک سَنَهدَه گالماز* *این زیبایی برای تو نیز نخواهد ماند
-
.0127.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:06
کودکی، نامِ دیگرِ بزرگسالیِ چشمانِ توست تو که سخن میگویی من چشمانت را مینگرم.
-
.0126.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:06
بزن زخمهات را بر تنِ عشق. آواز بیشکیبت به نالههای آخرین همآغوشی پهلو میزند.
-
.0125.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:05
سیاه باشی یا سپید. چه فرقی دارد؟ روشنترین نور از تو عبور میکند.
-
.0124.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:05
ای شهابِ رحیل! دَمی بتاب و برو. این رخوتِ ناگزیرِِ جان بهسانِ ترسی پنهان میشود.
-
.0123.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:04
میلِ مبهمِ زن بودن در تکرارِ نقش یک قالی به تکرارِ تار و پود به کردارِ سلام؛ هر بار سلام کردن. به کردارِ نوشیدن؛ لاجرعه نوشیدن. به کردارِ تپش دل؛ بیانقطاع تپیدن. میل مبهمِ زنْ بودن... میل مبهمِ باروری...
-
.0122.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:03
رازهای ساده همیشه سادهاند به اندازهی غم یا انتظار. برای گذر از بامی به بامی دیگر باید از میان رختهای تازهشستهشدهی سپید گذشت. تو سادهای و معصوم همچون غم همچون انتظار همچون عبور نسیم از میانِ رختهای تازهشستهشدهی سپید...
-
.0121.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:03
دلت به خنجری آخته شده باشد و آسمان تکثیرِ تنهاییَت در چشمانی منتظر. تو همین لحظهای.- باش! تا برکت آسمان بر تو ببارد.
-
.0120.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:02
مادر بودن، نامی عاشقانه بر خِرَدورزیِ رودیست که در تو جاریست.
-
.0119.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:02
عشقت ای کاش نام حسرت به خود میگرفت تا نمایی باژگونه از غم بر آنسوی عدسی دلت میانداخت.
-
.0118.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:01
برای شادیت یک نام کافیست که در دل تکرار میکنی.
-
.0017.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:01
چکامههای تو وقارِ تمامِ مهربانیها را حمل میکند.
-
.0116.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:01
تو معصومی مثالِ نگاهی شرمگین به چشمِ جسور دخترکی خندان
-
.0015.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 14:00
خاطره، همان است که تو زیست میکنی. واقعیتِ تو در کابوست جاریست.
-
.0114.
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 13:59
آنچه بر زبان میرانی طعم تلخِ خاک است که ریشههای آسمانی سترون را در خود میگوارد.